همه ما از بچگی در مجالس سینهزنی شرکت کردیم و برای عزای سیدالشهدا، دمام زدیم و زنجیر زدیم و سینهزنی کردیم.
.
همهی ما گرد نوحهخوان، مثل امواج دریا به تلاطم افتادیم و با نوحههای سنتی خودمان که سالهای سال است از سینهی «بخشو»ها به گوشمان میرسد عزاداری کردیم.
.
اشعار این نوحهها، اغلب سرشار از جلوههای ادبی و هنری و محتواهایی است که گاه بسیار غمناک و گاه بسیار شورانگیز و حماسی است.
.
در این اشعار، ما چندان کاری به ظاهر اهل بیت نداریم؛ کاری به خال و ابروی حضرت ابوالفضل نداریم؛ اما از غیرت و شجاعت اباالفضل میشنویم که «تا که سقا نالهی لبتشنگان از جان شنید؛ صولت حیدر بداد و لشکر دشمن درید».
.
در اشعار نوحههای سنتی جنوبی ما، صحنهپردازیهایی بسیار ظریف و هنرمندانه به کار گرفته شده تا در آن هیاهوی حلقههای سینهزنی، سینهزن، صحنههای کربلا را پیش چشم خود ببیند و با حضور قلب و حزنی عمیقتر به عزاداری بپردازد.
آنجا که حضرت حسین(ع) پس از حضور علی اکبرش در میدان نبرد، رو به سوی خداوند کرده و در عباراتی سوزناک به خدا عرض میکند: یا رب این که میرود میدان علیاکبر است… شاید یعنی همین که تو میدانی علیاکبر کیست، برای دانستن درد من کافیست.
.
نوحههای بوشهری، البته که مأموریت خود را محدود به شرح وقایع عاشورا نمیداند؛ چرا که عاشورا، قرار نبوده و نیست که در سال شصت و یک هجری متوقف بماند و باید نقش پررنگی در هر لحظه از تاریخ ایفا کند. و این جاست که در شعر محمدحسین بهجتی(شفق) از اساس مرام حضرت حسین میخوانیم .
«شیعه و تن به بیداد دادن؟! شیعه و مُهر بر لب نهادن؟! ؟
شیعه و خفتن وآرمیدن؟! شیعه و در مَذَلَّت فتادن؟!
شیوه ی شیعه هرگز نه این است
شیعه نبود هرآن کس چنین است» .
و شاید راز ماندگاری این اشعار و نوحهها در طول سالها، توجه به همین مفاهیم والا و عمیق اجتماعی است.